ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

ماه رمضان آمد....

رمضان ماه عبادت فرصت بنده شدن رمضان شوق اطاعت از گنه کنده شدن رمضان بهار روح و به خدا پیوستن رمضان شوکت زیبایی و زیبنده شدن . . . حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ماه عبادتهای عاشقانه و نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنیم ، التماس دعا . . دعایت میکنم من در میان ربنای سبز دستانم دعایم کن سر سجاده سبزت میان بغض چشمانت گمانم هم دعای من بگیرد هم دعای تو دعایم کن...!   ...
31 تير 1391

یه اتفاق بد..........

سلام دردونه من عسل مامان یکشنبه  هفته قبل یه اتفاق  افتاد که مقصرش هم من بودم . مامانی رو ببخش عزیزم. عذاب وجدان گرفتم که چرا کمکاری کردمو خوب مواظبت نبودم روز یکشنبه (18/4/91)ساعت دو بعدازظهر وقت اومدن بابایی بود ماهم همیشه اون مواقع میریم تو آشپزخونه پشت پنجره من بغلت میکنم و وقتی بابایی میاد تو باهاش بای بای میکنی .اونروزم وقتی رفتیم پشت پنجره خواستی که بزارمت رو اپن پیش تلفن دستت و دراز کردی و گفتی بیشینم.منم گذاشتم بشینی پیش تلفن همون لحظه از ذهنم گذشت که نکنه بیفتی دستم و گرفتم پشتت و خودم هم پیشت بودم نمیدونم یه لحظه چطور شد که حواسم پرت شد و یکدفعه صدای جیغت بلند شد. بمیرم برات عزیزم باور کن خودمم...
24 تير 1391

20 ماهگی و دراومدن چهار تا دندون

سلام شیرینم عزیز مامان 20 ماهگیت مبارک البته با دو روز تاخیر  زودتر میخواستم این پست و بزارم ولی به خاطر مشکلی که پیش اومد (تو پست بعدی میگم)  نشد یکی دو هفته هم میشه که چهار تا دندون باهم درآوردی.دندون تخت بالا سمت چپ و سه تا دندون نیش. حسابی هم اذیت شدی قربونت برم هنوزم کامل درنیومدن.(دندان سیزدهم تا شانزدهم) یعنی شما تو ٢٠ ماهگی ١٦ تا مروارید کوچولو داری عسلم.چنان گازهایی هم میگیری که دادمون میره آسمون .من که تمام بدنم بخصوص دستام کبوده.بابایی هم همینطور میری میشینی پشتش اگه بلند نشه پشتشو گاز میگیری.فقط خدا کنه همینطوری نمونه و گاز گرفتن یادت بره. مبارکت باشه نفسم.عاشقتم عسلم .دوستتتتت دارم. ...
24 تير 1391

ابوالفضل و زیارت امامزاده محسن

 سلام عسلم عزیز مامان هفته پیش سه شنبه (13/4)صبح رفتیم خونه مامان جون(بابایی).مامان جون برامون باقلا خریده بود رفتیم باهم تمیزش کردیم.بعدازظهر عمو اومد گفت شب بریم امامزاده کوه(امامزاده محسن). باهم شام درست کردیم و با دو تا عمه ها و عمو رفتیم. خیلی بهمون خوش گذشت هم تفریح بود و هم زیارت .شما هم که اولین باری بود که میرفتی اونجا.چون از صبح همش مشغول بازی بودی و اصلا نخوابیده بودی تو ماشین تا امامزاده خوابیدی.تا رسیدیم بیدار شدی و دوباره شیطونی کردنت شروع شد.   ادامه مطلب یادتون نره......... ابوالفضل،دختر عمه ها نساء و سارا،دختر عمو نازنین به قول شما نانا چند بار که ب...
18 تير 1391

میلاد یاس زیبای نرگس مبارک....

سلام بر او که ماهیان قرمز تنگ بلور به امیدآمدنش سرود آزادی می خوانند.به انتظار آمدنت وبه لحظه دیدنت دلم به سوی آسمان پر می کشد.....   سلام بر او که ماهیان قرمز تنگ بلور به امیدآمدنش سرود آزادی می خوانند.به انتظار آمدنت وبه لحظه دیدنت دلم به سوی آسمان پر می کشد.نمی دانم کدام حس غریب مرا از من جدا می کند وبه سوی تو می کشاند.نفس هایم سنگین است ونگاهم غبار گرفته،هر لحظه چشمانم بارانی است، نمی دانم چه می خواهم ، این غم دوریت مرا آشفته کرده و هر لحظه فکر اینکه چرا نمی آیی ، قلبم را می فشارد. نمی گویم حضور نداری،اما من ظهورت را می خواهم. من عاشقی هستم که به امید معشوقش هر لحظه دعا و التماس می کند، اما نمی دانم دعا هایم به کجا...
15 تير 1391

ابوالفضل و کمک به بابایی در تمیز کردن کولر

سلام نفسم گل من تقریبا یک ماه پیش بود که دیدیم دیگه هوا گرم شده  یه روز جمعه بود که بابایی گفت برم کولر و تمیز کنم که شما هم جلوتر از بابا کفشاتو گرفتی دستتو رفتی درو باز کردی. صدات همش از تو کانال کولر میومد تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که دیدم بابایی آوردت پایین و گفت که اذیت میکنی و نمیذاری کارشو بکنه.منم وقتی خواستم بگیرمت نیومدی بغلم و جیغ زدی که به بابا گفتم ببرش خودم میام میارمش. وقتی اومدم بالا دیدم بله آقا ابوالفضل عاشق آب همون یه ذره آبم غنیمت دونسته و کلی آب بازی کرده و سر تا پا خیس و گلی شده. بقیش تو ادامه مطلب یادتون نره......... ببینید چقدر به بابایی کمک کردم وقتی میخواستم ب...
8 تير 1391

اعیاد شعبانیه مبارک

شعبان شــد و پیک عشق از راه آمد عطـــــر نفــس بقـــــــــــــــــية الله آمد با جلوه سجاد، ابوالفضل و حســـــين يك ماه و سه خورشید در اين ماه آمد    شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایتان سرشار از این دوستی باد.  ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک  ماه میلاد سه پرچم دار عشق    دلبر و دلداده و دلدار عشق    ماه میلاد سه ماه عالمین  سید سجاد و عباس و حسین(ع)   ...
5 تير 1391

یه قیافه جدید از گیلاس و گردش روز جمعه

سلام خوشگل مامان امروز جمعه (2/4/91) باباجونم کلی خوشگلم کرد ... دنبالم بیاین تا خودتون ببینید..... عسلم امروز صبح بابا با کلی بازی و کلک برای دومین بار کچلت کرد.آخه مامانی موهات خیلی نازک و کمه  ... من که زیاد دلم نبود آخه تازه موهات بلند شده بود مخصوصا پشت موهات دفعه قبل خیلی گریه کردی ولی ایندفعه کلی ادا برات درآوردیم تا نشستی بغلم اولش که تا ماشینو دیدی بدو بدو اومدی بغل من و با حالت التماس گفتی مامان... به بهانه آب بازی وان حمومتو دادیم دستت و بردیمت تو حموم .تا میخواستی گریه کنی میگفتیم ابوالفضل الان تموم میشه آب بازی میکنی دیگه آخرش داشت صدات درمیومد که ماهم بیخیال شدیم... قربون پسرم برم که دیگه بزرگ شده...
2 تير 1391
1